دستگاه سرفیس لپتاپ استودیو مایکروسافت، یک کامپیوتر عجیب و خارق العاده معرفی شد (بخش دوم)
در بخش اول این مقاله برخی از مشخصات و قابلیتهای این دستگاه عجیب و خارق العاده مایکروسافت را با هم بررسی کردیم. اینک بخش دوم و پایانی آن را تقدیم میشود و از شما نیز دعوت میکنیم تا همچنان با چیکاو همراه باشید.
-
سرفیس لپتاپ استودیو مایکروسافت
اما زیر قسمت لپ تاپ با ظاهر استاندارد، یک پایه مستطیلی شکل قرار دارد که باریکتر از خود لپ تاپ است. این بخشی از مجرایی است که مایکروسافت به زیبایی طراحی کرده است تا گرمای داخل این دستگاه از کنار آن خارج شود. این بدان معناست که این لپتاپ از زاویهای که معمولاً آن را میبینید، واقعاً نازکتر است و مانند این است که نیم اینچ یا بیشتر از سطح میز شناور است.
یکی از کارهایی که ستون داخلی انجام میدهد این است که فضایی برای قرار دادن قلم سرفیس اسلیم ون ۲ ( Surface Slim Pen 2) جدید ایجاد میکند. این دستگاه میتواند به صورت مغناطیسی زیر قسمت صفحه trackpad قرار گیرد و در آنجا شارژ شود. قلم 129.99 دلاری نوک باریکتر و تیزتری دارد و همچنین دارای برخی از موارد لمسی است. وقتی شروع به طراحی روی صفحه میکنید، قلم سعی میکند کششی را که روی کاغذ احساس میکنید تقلید کند. در مدت زمان بسیار کوتاهی که با آن کار کنید، احساس میکنید که واقع بینانه به نظر نمیرسد، فقط کمی لرزش در ابتدای ضربه قلم وجود دارد. با این حال، زمان برای توسعه دهندگان وجود دارد که با برنامههای خود را بتوانند با پشتیبانی بهتر آپدیت کنند.
صفحه نمایش سرفیس لپتاپ استودیو واقعاً عالی است. اندازهی نمایشگر این دستگاه ۱۴.۴ اینچ است و از نظر لمس نیز به طور عالی پاسخ میدهد. این نمایشگر همچون دیگر تبلتهای مایکروسافت از نسبت تصویر ۳ به ۲ پشتیبانی میکند که سایز بسیار خوبی برای اکثر استفاده کنندگان است. وضوح تصویر این نمایشگر با رزولوشن ۲۴۰۰ در ۱۶۰۰ پشتیبانی میشود که تراکم ۲۰۱ پیکسل در هر اینچ مربع را به ارمغان میآورد. علاوه بر این موارد، همچنین نرخ تازه سازی آن نیز میتواند به ۱۲۰ هرتز برسد و البته که یکی دیگر از مزایای آن پشتیبانی از قلم دیجیتال یا قلمهای سرفیس است.
حاشیههای اطراف آن از ظرافت خاصی برخوردار هستند و یک دوربین Windows Hello برای ورود به سیستم نیز در قسمت بالا وجود دارد که مایکروسافت میگوید عملکرد این دوربین برای تشخیص چهره عالی است و علاوه بر این، از این دوربین میتوان برای موارد دیگری همچون ویدیو کنفرانس نیز استفاده کرد.
چهار بلندگو در بدنه این لپتاپ تعبیه شدهاند و همچنین از فناوری Dolby Atmos پشتیبانی میکنند تا کیفیت صدایی بسیار دلپذیر و شگفت انگیز را برای شما به ارمغان آورند. کیفیت صدای این بلندگوها به خصوص در هنگام پخش صدا به صورت استریو واقعاً شنیدنی است. قدرت و میزان بلندی صدا نیز در حد بسیار خوب و تحسینبرانگیزی قرار دارد اما بهتر است یک وقت با خود فکر نکنید که این بلندگوها میتوانند یک تن صدای باس کوبنده را به شما تحویل دهند!
شاید برای کاربرانی که با کارهای خلاقانه سروکار دارند مهمتر این باشد که مایکروسافت امسال سرانجام پشتیبانی Thunderbolt را در دستگاههای سرفیس خود آغاز کرده است. سرفیس لپ تاپ استودیو دارای دو پورت Thunderbolt 4 USB-C در مقابل کانکتور سرفیس و جک هدفون است. اما متأسفانه، این دستگاه هیچ شکافی برای پشتیبانی از کارت SD وجود ندارد تا از آن طریق بتوان میزان حافظه ذخیره سازی دستگاه را افزایش داد.
لپ تاپ استودیو میتواند دارای پردازنده Core i5 نسل 11 یا Core i7 به ویژه، 35 وات i5-11300H یا i7- 11370H باشد و یا دارای گرافیک Xe یکپارچه یا GPU لپ تاپ Nvidia GeForce RTX 3050 Ti با 4 گیگابایت رم از نوع GDDR6 باشد. دستگاه سرفیس لپتاپ استودیو را میتوانید با ۱۶ یا ۳۲ گیگابایت رم LDDR4x انتخاب کنید. برای میزان حافظه ذخیره سازی داخلی نیز از ۲۵۶ تا گیگابایت تا ۲ ترابایت به سلیقه و نیاز خود میتوانید دریافت کنید. (مشتریان سازمانی میتوانند یک GPU لپ تاپ NVIDIA RTX A2000 با 4 گیگابایت رم GPU GDDR6 را مشخص کنند.)
این مشخصات نشانگر دیگری است که نشان میدهد این رایانه در واقع عضوی از نسل سرفیس بوک است که بیشتر برای سازندگان طراحی شده است تا گیمرها. نکته جالب ماجرا در این دستگاه در این است که مایکروسافت قدرت زیادی را در این سرفیس لپتاپ استودیو قرار داده است، اما باز برنامه نویسان و افراد خلاق را هدف قرار داده است.
ما در اسرع وقت دستگاه سرفیس لپتاپ استودیو را مورد نقد و بررسی دقیق قرار خواهیم داد و آن را با چنین نگاهی مورد بررسی قرار خواهیم داد که آیا این دستگاه برای این نوع کاربران می تواند یک دستگاه منطقی باشد یا خیر. و همچنین ببینیم آیا میتوانیم به خط پایه این دستگاه عادت کنیم یا نه. گاهی اوقات طراحی متقارن به نظر نمادین میرسند و گاهی اوقات فقط عجیب به نظر میرسند. اگر هیچ مورد دیگری در کار نباشد، باز هم مایکروسافت شایسته اعتباری است که از همان ابتدا این ریسک را انجام داده است.